متن دلخواه شما
به دنبال کسی جامانده از پرواز میگردم مگر بیدارسازد غافلی را غافلی دیگر …
یک شنبه 18 تير 1391 ساعت 8:13 | بازدید : 932 | نوشته ‌شده به دست ملک محمد درتکیده | ( نظرات )

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…


:: برچسب‌ها: قلب هدیه , قلب , هدیه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آخرین عناوین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد